آقا من همیشه فکر می کردم خیلی بچه مثبتی بوده ام

سر به زیر و خجالتی

مودب و حرف گوش کن

درسخون و محبوب قلب معلما

و .

ولی الان هرچی بیشتر به گذشته و دوران بچگیم فکر میکنم پر هست از نقطه های سیاه که گاهی اوقات اونقدر فشرده میشن کل صفحه زندگیم سیاه میشه با نقطه های سفید :دی

اینا مواردی هستند که از دیروز به ذهنم رسیده:

1. همش رو پشت بوم بودم چرا من؟ 

2. کرم های کوچولوی سبز جزو اسباب بازیای محبوبم بودند و زنبورهای نر (بدون نیش) رو به کمک شناسایی میکردیم مینداختیمشون تو قوطی کبریت میشد رادیو :/

3. مامان میخواست حنا ببنده به موهام من مثل فرفره میرفتم بالا پشت بوم از نردبون تو حیاط

4. سوم ابتدایی از معلممون متنفر بودم و میخواستم ترک تحصیل کنم جدی جدی :)) هر روز به یک بهونه می پیچوندم میومدم خونه؛ سر درد، شکم درد و .

5. از پول صدقه ها به همراهی یک دوست دیگه ی می کردیم (بر میداشتیم :دی) و میرفتیم خوراکی می خریدیم علی الخصوص آدامس

6. چند باری یادمه از ذخیره مالی مادر هم کش رفته ام

7. اگر دامن تنم می کردند می گفتم شکمم درد میکنه با درآوردن دامن بلافاصله مشکل حل میشد (حالا این خیلی نقطه تاریکی نیست همین جوری یادم افتاد)

8. برای پسرعموهام از خونه قند می یدم می بردم؛ خودم از بچگی سبک تغذیه سالم رو ترجیح میدادم ولی اینا مثل اسب قند میخوردن و منم جانفشانی میکردم :دی (تقصیر من نیس که عمو دختر نداشت و من تا وقتی مدرسه برم و همکلاسی دختر داشته باشم همه تیپ و بازیام و . پسرونه بود)

9. از باغ پسرعموی بابا سیب چیدم و جیب هامو پر کردم؛ تو راه پسرشو دیدیم که یک چوب گنده دستش بود. پسرعمو همراهم بود گفت الان متوجه میشه. گفتم بیخود! با قلدری رفتم جلوش و گفتم ابراهیم چرا سیبای باغتون اینطوریه؟ شکمم درد گرفته!!!!! اونم عقب عقب رفت و گفت خوب می خواستید کمتر بخورید :))))) (خداییش این که این نقطه تاریکه رو هنوز دوست دارم هم خودش نقطه تاریک حساب میشه؟؟)

10. دفترهای برادر رو که مدرسه با قیمت کم بهمون میداد، دور از چشم خودش برمیداشتم و وقتی دیدم حواسش نیس هف هش تایی رو هم بردم مدرسه و به دوستام فروختم. این کار تا زمانی که گندش در بیاید و برادر متوجه کم شدن دفترها بشود ادامه داشت


پ.ن1- آهههههه خدااااای من

پ.ن2: دیگه نگران آینده پسرجان نیستم. من با این همه خلاف و پنهونکاری و . تهش نه مختلس شدم نه خیلی گند عجیب غریبی زدم. پسرجان که انگشت کوچیکه منم نمیشه :دی

پ.ن 3. خدایا به من امیدی نیست خودت مراقب پسرجانم باش لطفا :)


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها